Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-08@17:35:01 GMT

رفتی و یک بار به من نگفتی مادر/ و خون بند نیامد که نیامد!

تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۳۴۳۷۵

رفتی و یک بار به من نگفتی مادر/ و خون بند نیامد که نیامد!

‍‍‍‍‍‍

دریافت 11 MB

به گزارش خبرنگار مهر، همزمان با هفتمین روز از ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع) و یاران فداکارش در دهه اول محرم، دست اندرکاران مجموعه «فطرس» به عنوان مرکز حفظ و نشر آثار محمود کریمی ذاکر اهل بیت (ع) هشتمین نماهنگ از پروژه «روایت طَف» در چارچوب اجتماع عظیم عشیره عاشورا را منتشر کردند.

«طَف» نام دیگر سرزمین کربلاست که در ادبیات مرثیه خوانی و ذکر مصائب حضرت امام حسین (ع) از این عنوان بسیار شده که دربرگیرنده عنوان کربلای معلی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در متن هفتمین نماهنگ پروژه «روایت طف» با متن و گویندگی حامد عسگری با عنوان «پلک هفتم، قرآن جیبی» به روایت و صدای حامد عسگری آمده است:

«دارد روزهای تنهایی ام یادم می رود، به این جمعیت عادت کرده ام. گریه هایشان زلالم می کند و به خنده های بچه هاشان عادت کردم.

گفتم بچه؛ نوزاد بود، خنده هایش خنکای خیمه بود.

مادرش در دو نفری های مادر پسری چه خواب ها که برایش ندیده بود. اولین دندانش، از شیرگرفتنش، اولین قدم های لرزانش، شمشیر زدن و کمند انداختن و به تاخت رفتنش، دامادی اش و نوه هایش.

زن به همه اینها فکر می کرد، مثل همه مادرهای جهان، آنگاه که دست روی چانه و لب پایین را طفل بالا و پایین می کرد و ته دلش ضعف می رفت و نرم می خندید. زن با همه وجودش آرزو داشت یک بار پسربگوید: بابا.

روزدهم بود، آفتاب خنجر می کشید به چهره ها و عطش بود که به تازیانه می زد برجگرها. طفل بی تاب بود ودر همه دشت یک انشگتر آب نبود که به حلق بچکاند طفل را.

پدر می گفت: من کنار هاجر هم بودم و یادم بود که پاکوبید و چشمه ای جوشید. پدرم می گفت: طفل کربلا اما نای پای کوبیدن هم نداشت و مرد لباس رزم از تن به درآورد .بر شتر نشست و به میدان رفت و خطبه خواند و بعد طفل را مثل قرآن جیبی از زیرعبا درآورد.

گفت: نگاه کنیدچگونه لب می زند، بگیریدش و خود آبش دهید و پسرسعد فقط یک کلمه گفت: «حرمله»

و حرمله زانو زد و تیر در چله گذاشت و همان طور که چشم تنگ کرده بود، گفت: «پدریا پسر؟». وجواب را شنید که پسر را بزن. پدرمی افتد و پدر حرف می زد و پسر لب می زد که تیربه حلقش پرید و خفه ناله ای کرد و تکان خورد و مَرد خون به آسمان پاشید.

و از آن روزابرهای غروب ، همه پنبه هایی است که فلک بر حلقوم پسر گذاشت و خون بند نیامد که نیامد.

زن همه عمر گِله اش این بود: رفتی و یک بار به من نگفتی مادر.»

کد خبر 5282714 علیرضا سعیدی

منبع: مهر

کلیدواژه: حسینیه مهر محرم 1400 نماهنگ موسیقی آئینی محرم 1400 حسینیه مهر علی سلیمانی تئاتر ایران درگذشت چهره ها ویروس کرونا برنامه تلویزیونی موسیقی آئینی ارشا اقدسی حضور هنر ایران در جهان فیلم کوتاه شبکه دو سیما کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رادیو صبا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۳۴۳۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ننه گلبهار دوستت داریم

فرزندانش در روز ماما گردهم آمده بودند تا قدردان روزها و شب‌های بی‌خوابی او باشند، کودکان حکم نوه و نتیجه‌هایش را داشتند و یک صدا فریاد کودکانه سر می‌دادند، «ننه گلبهار دوستت داریم.»

به گزارش خبرگزاری ایمنا از اصفهان، قابلگی سرمایه ارزشمندی در سرزمین ما بوده که امروز در حال افول و فراموشی است. قابله‌ها افراد مؤمن و توانمندی بودند که در سخت‌ترین شرایط و بدون کم‌ترین امکانات نوزاد را به دنیا می‌آوردند.

ونک روستایی بن بست با جاده‌ای صعب‌العبور و خاکی در ۳۵ کیلومتری غرب سمیرم است، سال‌ها پیش قابله روستا در تابستان و زمستان ننه شیرین و دخترش گلبهار بودند.

نیمه‌های شب، سحر، صبحدم و گاهی عصر و شبانگاه، کوبه در به صدا درآمد و ننه شیرین در یک چشم بر هم زدن عازم می‌شد. کوچه‌های تاریک و سرد و باریک و گاهی پر از برف را پیاده در تاریکی و روشنایی شب و روز می‌پیمود تا به مقصد برسد.

گاهی اواخر بهار و تابستان نیز عشایر میهمان در مزارع اطراف ننه شیرین و خاله گلبهار را برای به دنیا آمدن فرزندشان فرا می‌خواندند و ننه شیرین قصه ما، شب و نیمه شب سوار بر الاغ راهی چادر عشایر می‌شد.

مادران معنوی قصه ما آن روزها خواب و بیداری نداشتند و با توجه به زاد و ولد زیاد هر روز آماده مأموریت بودند؛ بدون چشم‌داشتی از کسی نوزادان را به دنیا می‌آوردند و مادر را تا چهل روز به حمام می‌برند. مراسم خاص روشن کردن چراغ حمام، تیغ زدن نوزادان که امروز حجامت نام دارد و سوراخ کردن گوش دختران از جمله فعالیت‌های آن‌ها بود.

گلبهار سی سنبله قابله ۸۵ ساله ونکی است که مادر معنوی حدود چهل شهید است. شغلی که از مادر و مادر از مادرشوهر، به ارث برده است. ننه شیرین و خاله گلبهار، مادر و دختری که مادران معنوی ۱۰۰ شهید شهر ونک هستند و خاله شیرین که خود مادر یک شهید نوجوان است.

امروز فرزندانش گردهم آمده بودند تا قدردان روزها و شب‌های بی‌خوابی او باشند و کودکانی که حکم نوه و نتیجه‌هایش را داشتند، یک صدا فریاد کودکانه سر می‌دادند، «ننه گلبهار دوست داریم.»

خانه خاله گلبهار آذین بسته حجله شهادت بود، شهادت فرزندی که در سن ۱۶ سالگی روز ۱۱ آبان ۱۳۶۱ در عملیات محرم به شهادت رسید و مادر گوشه طاقچه را به تصاویر فرزند و تنها یادگاری‌هایش مزین کرده بود.

در بین یادگاری‌های به جا مانده از شهید تفنگی چوبی است که خودش درست کرده بود و به گفته مادر در روزگار نوجوانی‌اش عراق ایران بازی می‌کرد. امروز تنها دل‌خوشی مادر قاب عکسی بود که مدام اسباب بازی روزهای کودکی فرزندش بوسه باران می‌شد.

آئین نکوداشت مادران معنوی شهدا لبخند را بر لبانش و اشک شوق را در چشمانش جاری کرده بود و از حضور مسئولان و مردم قدردان سپاسگزاری می‌کرد.

به گزارش ایمنا، فرماندار، امام جمعه، فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سمیرم، امور بانوان فرمانداری، رئیس بنیاد شهید، مسئولان شبکه بهداشت و درمان، شهرداری و شورای اسلامی شهر ونک و مردم قدردان شهر ونک در این آئین شرکت و از وی تجلیل کردند.

کد خبر 750962

دیگر خبرها

  • بادامکی:این همه فحش در اصفهان خوردیم چرا صدای کسی در نیامد؟ / شاید هاشمی نسب برای ما کری می‌خواند/چشمی اخراج می‌شد قشقرق به پا می‌کردند!
  • «نگو نگفتی» از شبکه نسیم
  • زلفی گل به «تیتر ۱۳» نیامد/ بی‌نظمی در روند جشنواره حاصل شتابزدگی وزارت علوم
  • «نگو نگفتی» در شبکه نسیم
  • شهبازی جان، رفتی؟ درب را هم محکم پشت سرت ببند!
  • روایت پری خانه ما از راز مادران چند شهید
  • ننه گلبهار دوستت داریم
  • شهادت نوزاد نجات یافته از شکم مادر شهید + فیلم
  • آتش در خانواده نیکا شاکرمی
  • (عکس) سورپرایز رونالدو برای جورجینا در روز مادر